محل تبلیغات شما

امیرحسین مرجانی




از سر جاده راه افتاده پای پیاده
یه دهاتی با همون لباس ساده
داره میاد برسه پنجره فولاد
بشینه روبرو گنبد، گوشه صحن گوهرشاد
یکی از شماله از کنار شالیا
یکی از جنوبه از همون حوالیا
همه اومدند دست خالیا
هنوزم یه عده توی راهند
مثل هرشب دلم برات کفتره سلطان
تو این شلوغی ما رو یادت نره سلطان
السلطان اباالحسن
دلشوره داره قلبش پاره لحظه شماره
زائر خسته ای که توی قطاره
تو هر ایستگاه می کشه از جگرش آه
منتظر نشسته تا که ساعت هشت بیاد از راه
یکی شهریه مثل این مسافره
یکی چادر نشینه از عشایره
همه حرم پر زائره
هنوزم یه عده توی راهند
بنده نوازیت همه میگن مه سلطان
تو این شلوغی ما رو یادت نره سلطان
السلطان اباالحسن
از همه سیره بختش پیره داره می میره
غروب مریض خونه بد دلگیره
هی فراقُ خواب ایوون و رواقُ
بعد رویا باز می بینه در و دیوار اطاقُ
روی تختش بازم با گریه می شینه
پخش مستقیم حرم رو می بینه
حجم زائرا خیلی سنگینه
هنوزم یه عده توی راهند
آروم می گه این بنده هم نوکره سلطان
تو این شلوغی ما رو یادت نره سلطان


به اسمت میرسم دیوونه میشم عجب دل میبره آوازه ی تو

واست فرقی نداره خوب یا بد فدای لطف بی اندازه ی تو

همین که اشک میریزم من به یادت عزیز چهارده معصوم میشم

بدون تو بهم میریزم آقام صدات که میزنم آروم میشم

میدونم که فراموشم نکردی میگیرم حاجتمو آخر از تو

منو زهرا به دست تو سپرده خودمونیم آقا کی بهتر از تو

سلام ای مهربون ترین رفیقم حسین جان ذکر خوب هر دقیقم

سلام ای مهربون ترین رفیقم حسین جان ذکر خوب هر دقیقم   


 به این امید جون دادی گمونم که قلب مرده ی ما جون بگیره

بمیرم اونقدر سختی کشیدی که این دنیا به ما آسون بگیره

یه جوری دوست دارم من که میخوام اگه نباشی تو دنیا نباشه

بعیده واسه ی بی سرپناها تو کشتی نجاتت جا نباشه

هنوزم تشنه ی یاری میدونم هنوزم بازه راه خیمت آقا

هنوزم خواهرت میخونه با اشک گلی گم کرده ام میجویم او را

سلام ای مهربون ترین رفیقم حسین جان ذکر خوب هر دقیقم

سلام ای مهربون ترین رفیقم حسین جان ذکر خوب هر دقیقم



Smile
clean word remove format superscript Subscript Cut Copy Paste Horizontal Rule Ordered List Unordered List Outdent Indent Insert Link Remove Link
Undo Redo Bold Italic Underline strikethrough Align Right Center چینش چپ Justify Full Justify Full Justify Full
Text Color
Background Color
Add Image
Insert Table
Insert Aparat

بخونید خیلی مفیده 

 15 نشانه که به شما میگوید کمبود ویتامین دارید

1- درد در انگشت ها، پشت ساق پا وکف پا (کلسیم، پتاسیم منیزیم)
2- شکاف در گوشه لب ها (گروه ویتامین B)
3- احساس خستگی (B2)
4- خواب رفتن و کرخی دست و پا (B6و B12)
5- جوشهای قرمز در بازوها و گونه ها (AوD)
6- افسردگی (D)
7- ریزش موی شدید (B)
8- اختلالات دید شبانه (A)
9- بی اشتهایی (B)
10- حالت تهوع، یبوست و نفخ (B12)
11- خونریزی لثه و زخمهایی که دیر خوب میشن (C)
12- سردرد و سر گیجه (B3)
13- اسهال (B9)
14- بی خوابی (B5)
15- خشکی پوست (A وB)

منتشر کنید تا دیگران هم آگاه شوند


آسمانت ابریست؟ دلتنگ حسینی؟ گوش کن، حدیث می خواند کسی که: قال رسول الله: إنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةٌ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَنْ تَبْرُدَ أَبَداً»؛ از شهادت حسین داغی در دل اهل ایمان است که هرگز سردی نگیرد[1] 

سندش گرمی اشکی است که روی گونه هایت جاریست، سندش داغی است که  در دل داری و مقتل را بهانه می کنی برای باریدن. 
این آتش دلت را گلستان می کند. دعا کرده برایت امام صادق(ع): خدایا.آن دیدگان را که اشکهایش در راه ترحم وعاطفه بر ما جاری شده و دلهایی را که بخاطر ما نالان گشته و سوخته و آن فریادها و ناله هایی را که در راه ما بوده است، مورد رحمت قرار بده» [2] 
سرد نمی شود این آتش، مقتل  بهانه است.  
عَلَم نشانه است محرم قرار عاشقانه است.  

یک جهان روضه و یک ماه محرم داری
آه، آقای غریبم چقدر غم داری
تا ابد هم که بخوانند همه مرثیه ات
باز هم روضه ی نا خوانده به عالم داری
بهترین نوحه ما هست غریب مادر»
صاحب روضه بگو، بهتر از این دم داری؟
تا که نومید نگردد ز درت محتاجی
تو هم انگشت هم انگشتر خاتم داری
وقت تدفین تو ای شعر غریبی، پسرت
دید در وزن تنت چند هجا کم داری
 


شعر مداحی شهادت امیرالمؤمنین(ع):
علی ای ساقی کوثر علی مولا علی مولا
امیرالمومنین حیدر علی مولا علی مولا
شب قدر و شب وصل و شب دیدار یار آمد
پس از آن بیقراریها سحرگاه قرار آمد
ببین یارب که به شوق تو دل خون دیده تر دارم
دگر از کوفه و این غربت خدایا عزم سفر دارم
نداند قدر مرا این شهر مرا از کوفه بگیر امشب 
به خوابم آمده پیغمبر دعایش را بپذیر امشب
علی ای ساقی کوثر علی مولا علی مولا
امیرالمومنین حیدر علی مولا علی مولا
شب پایان هجران و غم من عاقبت آمد
شب فزت و رب الکعبه گفتن عاقبت آمد
ز بعد این همه سال آخر به پایان آمده تنهایی
خوشا آن دم که تو یا زهرا به استقبال علی آیی
سراپا شوقم و بی تابی که از نو روی تو را بینم
به شوق روی تو بردارم سر از این سجده خونینم
علی ای ساقی کوثر علی مولا علی مولا
امیرالمومنین حیدر علی مولا علی مولا
شب قدر آمد و یارب مرا کاش این شرف باشد
که تقدیرم زیارتنامه خواندن در نجف باشد
نجف گفتم دل من لرزید به یاد صحن و سرای تو
سپردم دل به هوای تو،نهادم سر به وفای تو 
مدد کن یا علی یا حیدر به پای دل به سویت آیم
چه در دنیا و چه در عقبا بگویم شیعه مولایم
علی ای ساقی کوثر علی مولا علی مولا
امیرالمومنین حیدر علی مولا علی مولا

رمضان آمد و دارم خبری بهتر از این
مژده ای دیگر و لطف دگری بهتر از این
گر چه باشد سپر آتش دوزخ صومش
لیک با این همه دارد سپری بهتر از این
رمضان! ای که دهی مژده میلاد حسن
به خدا نیست به عالم خبری بهتر از این
میلاد دومین اختر تابتاک آسمان ولایت مبارک


ابومحمد حسن بن علی بن محمد (به عربی: أبو محمّد الحسن بن علیّ بن محمّد؛ زادهٔ ۸ ربیع‌الثانی ۲۳۲ هجری قمری برابر با ۸۴۶ میلادی در مدینه – درگذشتهٔ ۸ ربیع‌الاول ۲۶۰ هجری قمری برابر با ۸۷۴ میلادی در سامرا) ملقب به ابن الرضا و معروف به عسکری، یازدهمین امامشیعیان دوازده امامی پس از پدرش هادی و قبل از پسرشمهدی بود. او و پدرش امامین عسکریین نامیده می‌شوند زیرا شهر سامرا — که مجبور به زندگی در آن بودند — در واقع یک اردوگاه سجاد • باقر • صادق


وی بیشتر طول عمرش را در حبس خانگی به سر برد؛ مخصوصاً به دلیل قول مشهوری که بیان می‌کرد وی صاحب فرزندی خواهد شد که به‌عنوان منجی آخرامانقیام خواهد کرد تا زمین را از عدالت پر کند. حسن عسکری طی سال‌های امامت خود در سامرا تحت محدودیت‌های اعمال‌شده از سوی خلافت عباسیان می‌زیست. وی زیر نظر جاسوسان خلیفه‌های وقت بود و لذا نمی‌توانست با شیعیان ارتباط آزادانه داشته باشد و تنها خواص اصحابش با وی شخصاً ارتباط داشتند. وی در سال ۲۶۰ ه‍.ق بیمار شد.معتمد، خلیفهٔ عباسی، چند نفر مراقب به همراه پزشک و قاضی القضات را بر بالین وی فرستاد. نهایتاً وی در اثر این بیماری در ۸ ربیع‌الاول آن سال مقارن با اول ژانویه ۸۷۴ درگذشت. به‌نوشتهٔ منابع شیعی، عاقبت به دستور معتمدخلیفهٔ عباسی مسموم، و در سامرا در کنار قبر پدرش علی هادی مدفون شد. او پس از انجام مراسم در منزلش دفن شد.[۱][۲] بنا بر روایت شیخ طوسی، عثمان بن سعید در طول بیماری حسن عسکری بر بالین وی بود و مراسم غسل و خاک‌سپاری را به جا آورد.[۳][۴][۵][۶][۷][۸][۹]


حسینا و ما نسیت حسینا عشق بی تکراری عزت بی پایان

از قدیمم با تو یا قدیم الاحسان سلام ای تشنه ی فرات

سلام ای چشمه ی حیات سلام ای کشتی نجات

شد نام تو بر سینه حک یا لیتنا کنا معک

آه از آخرامان

آقا کمک

محرم بهار نوکری محرم محرم تو شور می محرم

در دل ما تازه این غم دیرینه ست بوی اسفند آمد زندگی شیرین است

دیوانه ی دیوانه ام مهمان این میخانه ام

چای تو شد پیمانه ام حسینا و ما نسیت حسینا

حسینا و ما نسیت حسینا عشق بی تکراری عزت بی پایان

از قدیمم با تو یا قدیم الاحسان سلام ای تشنه ی فرات

سلام ای چشمه ی حیات سلام ای کشتی نجات

شد نام تو بر سینه حک یا لیتنا کنا معک

آه از آخرامان

آقا کمک

محرم بهار نوکری محرم محرم تو شور می محرم

در دل ما تازه این غم دیرینه ست بوی اسفند آمد زندگی شیرین است

دیوانه ی دیوانه ام مهمان این میخانه ام

چای تو شد پیمانه ام حسینا و ما نسیت حسینا


 

اینهمه لاف زن و اهل ظهور
پس چرا یار نیامد که نثارش باشیم
سالهاست منتظر سیصد و اندی مرد است
آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم
اگر آمد خبر رفتن ما را بدهید
به گمانم که بنا نیست کنارش باشیم
اللهم عجل لولیک الفرج

 


آخرین جستجو ها

riotudefont آیه های ایثار.شهدای ناجا نیشابور bedmitikvia sucessfully The Best NHL Calgary Flames, Wholesale Jerseys. وبلاگ نمایندگی چالوس شهر فرنگ ماشین آلات پانچ و سوراخکاری شعر های من (قاسمعلی رحمانی) unsipcountvi